English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (298 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
belay U به لنگر بستن قایق
bitt U میله بستن طناب به قایق
cleat U بستن طناب به میله قایق
troll U بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
trolls U بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
axis U برای مختصات عمودی در گراف
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
rostral U منقاری
rostriform U منقاری
coronoid U منقاری
coronoid process U زائده منقاری
hawksbill U ابزار رخ منقاری
bird's-break U ابزار رخ منقاری
hawksbeak U ابزار رخ منقاری
sneakboat U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakbox U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
shut up <idiom> U بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
daggerboard U تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
beak-head U [آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
peg U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
clip-on <adj.> U گیره دار [چیزی با گیره برای بستن]
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
brae U ساحل
beaches U ساحل
beach U ساحل
beached U ساحل
coasts U ساحل
coast U ساحل
ashore U به ساحل
causey U ساحل
bank U ساحل
rivage U ساحل
littoral U ساحل
banks U ساحل
sea shore U ساحل
shores U ساحل
shore U ساحل
landside U ساحل
beached U زدن به ساحل
beaches U ساحل شنی
seashores U ساحل دریا
seashore U ساحل دریا
sandbank U ساحل شنی
beaches U زدن به ساحل
sandbanks U ساحل شنی
attack group U گروه تک به ساحل
bank protection U ساحل داری
backshore beach U ساحل جزرو مد
beach U زدن به ساحل
bankside U شیب ساحل
beach U ساحل شنی
back beach U ساحل جزرو مد
stethe U ساحل رودخانه
basegram U پیام از ساحل
bank revetment U پوشش ساحل
shore duty U خدمت ساحل
backshore U ساحل جزرو مد
beach party U تیم ساحل
onshore U واقع در ساحل
inshore U به طرف ساحل
shore U کرانه ساحل
shores U ساحل دریا
shores U کرانه ساحل
river banks U ساحل رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
in- U نزدیک ساحل
in U نزدیک ساحل
beached U ساحل شنی
shore U ساحل دریا
low lander U ساحل نشین
seacoast U ساحل دریا
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
sea coast U ساحل دریا
hard beach U ساحل مستحکم
offshore U از جانب ساحل
offshore U دور از ساحل
land combat U نبرد در ساحل
river line U خط ساحل رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
coral reef U ساحل مرجانی
coastwards U درامتداد ساحل
coast guardsman U ساحل بان
near shore U نزدیک به ساحل
coastwise U درطول ساحل
on shore U روی ساحل
coastward U درامتداد ساحل
coastwards U بطرف ساحل
coastward U بطرف ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
retracts U دور شدن از ساحل
hinterlands U زمین پشت ساحل
landing beach U ساحل پیاده شدن
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
ashore U بکنار بطرف ساحل
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
lee shore U ساحل در معرض باد
seebreeze U باد از دریا به ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
hinterland U زمین پشت ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
retracted U دور شدن از ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
retract U دور شدن از ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
perpendicular U عمودی
straightest U عمودی
lineal U عمودی
erected U عمودی
righted U حق عمودی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com